اینم از رمانن قسمت ۱
ده سال رو عادی گذروندم همونطور که بقیه میگذرونن...
تا اینکه یه سال دیگه گذشت🤞
شب قبل تولدم آرزو کردم بتونم برم تو دنیای انیمه...
اون روزم عادی بود.../: خوابیدم و وقتی بیدار شدم تو تخت خودم نبودم یه تخت آشنا بود اما نه تخت خودم نبود
خیلی ترسیدم😳
بعد یکی دستشو گذاشت رو شونم برگشتم🥹
شاید باورتون نشه کیو دیدم اکوا بود🫠
اکوا:پاشو بریم مدرسه
رفت بیرون خودمو تو آینه نگاه کردم واقعا عجیب بود روبی شده بودم از لحاظی خوشحال بودم که تو دنیای انیمه و آرزوم براورده شده اما از طرفی برام سخت بود باهاش کنار بیام خلاصه به خودم اعتماد به نفس تا اینکه....
دنیای اوشینوکو✨کپی ممنوع❌
شرایط پارت بعد(:۱۰ لایک ۱۰ کامنت😉
تا اینکه یه سال دیگه گذشت🤞
شب قبل تولدم آرزو کردم بتونم برم تو دنیای انیمه...
اون روزم عادی بود.../: خوابیدم و وقتی بیدار شدم تو تخت خودم نبودم یه تخت آشنا بود اما نه تخت خودم نبود
خیلی ترسیدم😳
بعد یکی دستشو گذاشت رو شونم برگشتم🥹
شاید باورتون نشه کیو دیدم اکوا بود🫠
اکوا:پاشو بریم مدرسه
رفت بیرون خودمو تو آینه نگاه کردم واقعا عجیب بود روبی شده بودم از لحاظی خوشحال بودم که تو دنیای انیمه و آرزوم براورده شده اما از طرفی برام سخت بود باهاش کنار بیام خلاصه به خودم اعتماد به نفس تا اینکه....
دنیای اوشینوکو✨کپی ممنوع❌
شرایط پارت بعد(:۱۰ لایک ۱۰ کامنت😉
- ۳.۷k
- ۱۹ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط